تجلیل از اسماعیل محرابی در تماشاخانه سنگلج
تاریخ انتشار: ۱۹ مهر ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۸۶۴۴۵۹
در سالروز تأسیس تماشاخانه سنگلج از اسماعیل محرابی که یکی از پرکارترین بازیگران سالهای آغاز به کار این تماشاخانه محسوب میشود، تجلیل شد. - اخبار فرهنگی -
به گزارش خبرگزاری تسنیم، تماشاخانه سنگلج میزبان جمعی از هنرمندان پیشکسوت تئاتر بود که به پاس این روز و به یاد سالهای آغازین فعالیت این تماشاخانه گرد هم آمدند تا از همکار دیرینه خود که بیشترین بازی را در صحنه سنگلج داشته است، تقدیر کنند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
اکبر زنجانپور، ایرج راد، سعید پورصمیمی، هادی مرزبان، قطبالدین صادقی، داوود فتحعلیبیگی، علی ایزدی (مدیر طرح و برنامه اداره کل هنرهای نمایشی)، هادی عامل، شهرام زرگر و جمعی از مدیران اداره کل هنرهای نمایشی از جمله میهمانان این مراسم بودند.
پریسا مقتدی، مدیر تماشاخانه سنگلج در آغاز این مراسم ضمن خیرمقدم به حاضران درگذشت دو هنرمند سرشناس تئاتر فردوس کاویانی و آتیلا پسیانی را تسلیت گفت: «از 18 مهر 1344 تا امروز 18 مهر 1402 این تماشاخانه به یمن حضور شما عزیزان پرافتخار فعالیت خود را آغاز و ادامه داده است. امیدواریم که همچنان با گرمای حضور شما این مسیر را ادامه دهد. باید در همین آغاز درگذشت فردوس کاویانی و آتیلای پسیانی را تسلیت بگویم. دو عزیزی که در تئاتر و سینما نقشهای بهیادماندنی ایفا کردند و به رسم روزگار از میانمان رفتند. امیدوارم این گرد غم از چهره شما پاک شود.»
او بیان خاطرات و مرور تجربیات پیشکسوتان تئاتر را برای آموزش جامعه تئاتر پراهمیت دانسته و افزود: «نکاتی در خاطرات شما بیان میشود که امروز در تئاتر گم شده است. احساس مسئولیت، همراهی و همدلی که در لحظهلحظه خاطرات شما شنیده میشود برای همه ما سرشار از نکات آموزشی است.»
مقتدی با اشاره به آخرین مراسمی که با عنوان جشن تولد سنگلج، پیش از شیوع کرونا برگزار شد، گفت: «هرساله در این سالروز از تعدادی از هنرمندان پیشکسوت تئاتر تجلیل میشود. در سالهای همهگیری کرونا نتوانستیم این مراسم را برگزار کنیم. در دو سال متوالی به نام استاد جوانمرد و سعدی افشار در پارک شهر درخت نشاندیم تا یاد این عزیزان در حافظه تاریخ بماند.»
او ادامه داد: «امسال فکر کردیم که با خروج از این شرایط دورهمی کوچک اما وزین داشته باشیم و به یمن حضور شما از عزیزی تقدیر کنیم که طبق اطلاعات ما، پرکارترین بازیگر تماشاخانه سنگلج در 10 سال اول فعالیتش بوده است.»
روایتهای داریوش مؤدبیان از خاطرات تله تئاترهای تلویزیونی/ با رفتن آتیلا و فردوس «محله برو بیا» خالی میشودمدیر تماشاخانه سنگلج گفت: «اسماعیل محرابی برای فردی از نسل من از سریال آینه شروع میشود. این سریال و شما در آن سالهای پرالتهاب کشور در قلب تکتک مردم ایران حضور داشتید. هر جا که اسم شما بود، میدانستیم با کار ارزشمندی روبهرو هستیم. آخرین حضور اسماعیل محرابی در صحنه این تماشاخانه در سال 61 بوده است.»
او با خطاب قرار دادن اسماعیل محرابی ادامه داد: «از همین تاریخ درخواست میکنم خانواده تئاتر را از خودتان محروم نکنید.»
در ادامه این مراسم هر یک از حاضران به بیان خاطرات خود از همکاری و رفاقت دیرینه با اسماعیل محرابی پرداختند.
اسماعیل محرابی در بخشی از خاطرات خود به اجرای نمایش «کی برای اولین بار مادرم را دیدم» که در تالار مولوی روی صحنه رفته بوده، اشاره کرد و گفت: «تمام لحظات آن نمایش را دوست داشتم. گاهی در برخی از کارها آدم منتظر است که تمام شود اما آن نمایش برایم تفاوت داشت.»
محرابی از ورودش به هنرهای دراماتیک یاد کرده و گفت: «از همان ابتدا همه با شور و علاقه کار کردیم. خیلی خوش میگذشت. اولین کارم با سمندریان «شبح کوچک» بود. یک نمایش فانتزی که نقش شبح را بازی میکردم.»
در بخش دیگر این مراسم، پریسا مقتدی به ارائه گزارشی از فعالیت تماشاخانه سنگلج و مرکز تئاتر ایرانی پرداخت و شرح کوتاهی از فعالیت مکتبخانه سنگلج و همکاری هادی عامل، داوود فتحعلیبیگی و شهرام زرگر در شورای علمی آن ارائه داد.
مقتدی با مرور تلاشهایی که برای پسگیری زمین مجاور تماشاخانه در طی سالهای گذشته و توسط مدیران قبل تاکنون انجام شده و هنوز به نتیجه نرسیده، از پیشکسوتان حاضر درخواست کرد که دست یاری داده و اگر راهکار دیگری برای بازپسگیری این زمین میدانند، دریغ نکنند.
در ادامه این مراسم، قطبالدین صادقی در سخنانی به جایگاه تماشاخانه سنگلج و تأثیری که بعد از کودتا بر تئاتر ایرانی و دراماتورژی ایرانی، همچنین تربیت نسلی از بازیگران بزرگ داشته پرداخته و گفت: «این تماشاخانه یک نسل از بازیگران بزرگ را معرفی کرد که اعتبارشان را به سینما و تلویزیون بردند. در این سالن سبک و سیاق تئاتر ایرانی به وجود آمد و بازیگرانی که هنوز در تئاتر مثل آنها نیست. کارگردانهایی که زیباییشناسی پیشرفته داشتند و نمایشنامهنویسانی که هنوز مانندشان نداریم.»
او تربیت مردم عادی برای دیدن تئاتر را یکی دیگر از دستاوردهای تماشاخانه سنگلج در سالهای اولیه شکلگیری دانسته و گفت: «هر اجرای تئاتری این سالن یک رویداد هنری بزرگ محسوب میشد بهخصوص که آن نمایشها به استانها و شهرهای دیگر میرفتند و اجراهای استانی شکل میگرفت.»
صادقی تأکید کرد: «هر کاری نمایش ایرانی نیست. درخواستم این است که هر نمایشی را راه ندهید. موتور خلاقه تئاتر ایران باید سنگلج باشد.»
ایرج راد نیز درباره تماشاخانه سنگلج گفت: «به یاد ندارم که آن سالها حتی یک صندلی خالی باشد. از هفته قبل صندلیها رزرو میشدند. امکانات سالن محدود بود و سیستم سرمایش نداشت، به همین دلیل هشت گروه اداره تئاتر از مهر تا اردیبهشت نمایشهایشان را به ترتیب روی صحنه میآوردند و از اردیبهشت به بعد این تماشاخانه تعطیل بود. هر نمایش یک ماه اینجا اجرا میکرد و بعد سفرهای کشوری شروع میشد. تماشاگر برای دیدن تئاتر تربیت شده بود و کار را انتخاب میکرد. شاخصترین هنرمندان اینجا روی صحنه میرفتند و مردم همه آنها را میشناختند و کارهایشان را دنبال میکردند.»
در بخش پایانی این مراسم هم مسائل و مشکلات بهروز تئاتر، مشکلات صنفی و تولید تئاتر، کاسته شدن از حمایتهای دولتی و عدم تعریف ردیف شغلی برای حرفههای هنری، افزایش روزافزون دانشآموختگان این رشته و کافی نبودن زیرساختها از سوی میهمانان مطرح شد.
علی ایزدی، معاون طرح و برنامه مرکز با ارائه آماری از فعالیتهای اداره کل، تعداد دانشگاهها و آموزشگاههای تئاتری، سالنها، زیرساختها و درصد اشتغال هنرمندان، تعداد جشنوارههای بینالمللی و داخلی و استانی و... گفت: «متأسفانه دانشگاهها هر سال 1500 کارشناس تحویل میدهند؛ 57 دستگاه فرهنگی وجود دارد که 80 درصدشان بودجه تئاتر میگیرند اما فقط مرکز باید پاسخگو باشد. ما وارث اتفاقاتی هستیم که نقشی در آن نداشتهایم اما باید پاسخگو باشیم. این بدنه توان کشش این حجم از تقاضا را ندارد. در حال حاضر 150 هزار فارغالتحصیل تئاتری داریم.»
صادقی نیز گفت: «طبق آمار سال 99 تنها 18 هزار و هفتصد فارغالتحصیل تئاتر توانستهاند در کل کشور امکان فعالیت در این رشته را داشته باشند و بقیه کلاً این حرفه را رها کرده و رفتهاند. در این لحظه 6000 دانشجو تئاتر تنها در تهران مشغول تحصیل هستند.»
این مراسم با رونمایی از پوستر پنجاهوهشتمین سالروز تولد تماشاخانه سنگلج و اهدای نشان ویژه و لوح تقدیر تماشاخانه سنگلج به اسماعیل محرابی توسط پریسا مقتدی و همچنین اهدای لوح تقدیر از سوی اداره کل هنرهای نمایشی توسط علی ایزدی به پایان رسید.
انتهای پیام/
منبع: تسنیم
کلیدواژه: تئاتر بازیگران سینما و تلویزیون تماشاخانه سنگلج اسماعیل محرابی اداره کل سال ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.tasnimnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «تسنیم» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۸۶۴۴۵۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
«شهر آفتاب مهتاب» اتفاقی آوانگارد در تئاتر دهه ۴۰
به گزارش خبرگزاری مهر، نهمین برنامه از سلسله جلسات نمایش فیلم تئاترهای شاخص با همکاری مشترک انجمن صنفی منتقدان، نویسندگان و پژوهشگران خانه تئاتر و سینماتک خانه هنرمندان ایران، چهارشنبه ۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۳، به نمایش فیلم تئاتر «شهر آفتاب مهتاب» به نویسندگی علی حاتمی و کارگردانی عباس جوانمرد (محصول ۱۳۴۵) اختصاص داشت.
پس از نمایش این فیلم تئاتر، نشست نقد و بررسی آن با حضور عباس غفاری (میزبان) و سیدمحسن حسنزاده (منتقد تئاتر) برگزار شد.
عباس غفاری در این برنامه گفت: این نمایش جز اولین تجربیات علی حاتمی در ادبیات فارسی و شعر کهن است. او در ادامه نیز در آثار دیگر چنین تلاشی را پی میگیرد و آثار مهمی را خلق میکند. «شهر آفتاب مهتاب» از جمله آثاری است که فقط برای ضبط تلویزیونی آماده شده و روی صحنه نرفته است.
سیدمحسن حسنزاده در ادامه این برنامه گفت: اگر بخواهیم درباره این نمایش صحبت کنیم باید در ۲ سطر بگویم که این اثر اتفاق بزرگ و سترگی در تاریخ نمایش ما است. زیرا پیشنهاد جدیدی در متن و کار گروهی در آن اتفاق میافتاد. البته اگر بخواهیم تنها با دیدن این نمایش، گروه هنر ملی را قضاوت کنیم، کم لطفی کردهایم. زیرا این اثر تنها یکی از تجربیات گروه هنر ملی و از پیشنهادات آقای جوانمرد در آن زمان بوده است. در حقیقت پیشینه تشکیل گروه هنر ملی که به میانه دهه سی بر میگردد، اهمیت بیشتری دارد. زیرا اگر به این اتفاق از منظر تاریخی نگاه کنیم، باید بگوییم آنها در آن زمان پیشنهاد جدید، بدیع و حتی آوانگاردی را اراdه کردهاند و از همین رو باید مورد توجه قرار گیرند.
وی افزود: لازم است بگویم که شرایط هنرهای نمایشی ما تا پیش از سال ۳۲، خیلی نمود و گستردگی نداشته است. به هر حال همه این شکل از فعالیتها در خیابان لالهزار و در تئاتر فردوسی، تئاتر دهقان و تماشاخانههای کوچکی چون تئاتر نصر با متون غربی و ترجمه شدهای که معمولا خود مرحوم نوشین (به عنوان چهره شاخص آن عصر که تئاتر فردوسی را پایهگذاری میکند)، آنها را آماده میکرده، جریان داشته است. بنابراین تمام آنچه که از آن زمان به ما ارث رسیده است، متون غربی ترجمه شدهای است که پیشنهاد اجرایی به آن صورت نداشته است. شاید بتوان گفت که متون ادبی هستند که انگار برای اجرا رفتن ترجمه نشدهاند. آقای جوانمرد در مصاحبهای میگوید: «نوشین خودش واژهها را کمی صیقل میداد و باتوجه به تجربه و آگاهی که داشت آماده میکرد که در زبان بازیگر بگردد تا بتواند واژگان را به صورتی ادا کند که آن طمطراق و عصا قورت دادهگی که آن زمان روی صحنه در بازی بازیگران نمود داشته، کمتر شود. البته او نیز به اینکه متون غربی مرجع اصلی فعالیت هنرهای نمایشی ماست، اعتقاد داشته است.» با این همه این اتفاق تا بعد از کودتای ۲۸ مرداد ادامه پیدا میکند.
این منتقد تئاتر در ادامه بیان کرد: بعد از کودتای ۲۸ مرداد با آتش کشیدن تئاتر سعدی و تعطیلی کلی هنرهای نمایشی در آن مقطع زمانی، جمع کوچکی به صورت اتفاقی در منزل شاهین سرکیسیان جمع میشوند. اکثر این افراد در آن زمان هنرجویان هنرستان هنرپیشگی بودند که از بد اتفاق به کودتای ۲۸ مرداد برخورد کرده و تمام آموختههای آنها بیثمر و بینتیجه مانده بود. در حالی که عطش کار کردن و تجربه کردن را داشتند. عباس جوانمرد، علی نصیریان، فهیمه راستکار، جمشید لایق، اسماعیل داورفر، خجسته کیا تعدادی از افراد حاضر در آن جمع بودند. وقتی امروز ما به تجربیات و اتفاقاتی که در آن منزل از سر گذرانده میشود، نگاه میکنیم، میتوانیم بگوییم که آنجا یکی از جایگاهها و پایگاههایی است که بسیار در تاریخ هنرهای نمایشی ما اثرگذار است. زیرا از دل آن پیشنهادهایی بیرون آمده و اجرایی میشود که بعدها مشخصا میتواند اثرگذار باشد و جریانی را در هنر تئاتر ایجاد کند.
حسنزاده در ادامه گفت: آنچه که از عباس جوانمرد نقل میشود و ما به استناد آن میتوانیم به واژگانی چون تئاتر مردمی و ملی برسیم؛ سالهاست بر سر زبانها بوده و از سوی دولتهای مختلف با آن بازی میشود تا به تعریفی برسند ولی اساسا شاید رسیدن به یک تعریف بزرگترین اشتباهی است که در این زمینه در حال رخ دادن است. در واقع این واژگان ماحصل تلاشی است که در این چند سال در منزل شاهین سرکیسیان اتفاق میافتد. البته شاهین سرکیسیان هم بسیار به متون غربی اعتقاد داشته است و از همین رو شروع به کار کردن این متون میکند اما آنها جایی برای اراdه آنچه که تجربه کردهاندT ندارند. بنابراین همان منزل کوچکی را که در خیابان رشت با مادر خود زندگی میکند، تبدیل به محفل تمرین، گعده و گفتوگو و صحبت میکند. اما این تجربیات بینتیجه بوده و به صحنه ختم نمیشود.
وی ادامه داد: عباس جوانمرد، به این پیشنهاد فکر کرده و به سراغ یکی از متون هدایت میرود و متن داستان «درد و دلهای آ میز یدالله» را تبدیل به نمایشنامه «محلل» کرده و آن را با علی نصیریان شروع به تمرین میکنند. در حقیقت در آنجا این تلنگر که ما در متن نمایشی به زبان جدیدی برسیم که بتواند با گستره بیشتری از مردم عادی ارتباط برقرار کند، زده میشود. بنابراین تلاش برای رسیدن به این زبان در مقابل زبان ترجمهای که در آن زمان وجود داشته، نقطهای میشود که تحول اولیه را ایجاد میکند.
وی افزود: عباس جوانمرد میگوید که برای رسیدن به این زبان و در حین تمرینها، با علی نصیریان به مناطق جنوب شهر میرفتند تا ببینند که مردم عادی چطور صحبت میکنند و متوجه شوند که چطور میشود آنها را به کلام نمایشی یا دیالوگ درآورد. در نهایت فرجام این اتفاق تبدیل به اجرایی میشود که به دعوت مرحوم خانلری در دانشگاه تهران روی صحنه میآید. جوانمرد میگوید وقتی اجرا تمام شد، کل سالن فردوسی دانشگاه تهران در حیرت فرو رفته بود. چون آن مراسم مربوط به بزرگداشت صادق هدایت بود و قسمتی از آن به اجرای متن «محلل» اختصاص داشت. جوانمرد میگوید بعد از این سکوت، وقتی نور روی ما آمد، تماشاگران بدون درنگ ایستادند و شروع به تشویق ما کردند. حتی آقای سرکیسیان هم بعد از دیدن این تشویق باور کرد که ما میتوانیم به سراغ زبان و کاراکترهای دیگری در متون نمایشی خود برویم.
این منتقد تئاتر در پایان صحبتهایش بیان کرد: آنها در موقعیتی این کار را انجام میدهند که هیچ پیشنهاد جدید و زبان متفاوتی غیر از آن زبان ترجمهای روی صحنه نرفته بوده است. به این ترتیب روشنفکران آن زمان ناگهان با شکل تازهای از اجرا و زبان مواجه میشوند. در واقع این نقطه شروعی بوده است که علی نصیریان و عباس جوانمرد تصمیم میگیرند تا فاز خود را از گروهی که سرکیسیان دور خود جمع کرده بود، جدا کنند و روی نمایشهایی کار کنند که قرار است تصویری از جامعه و مردمان خودشان ارایه دهد. این جسارت در آن مقطع زمانی به قدری اهمیت داشته است که باید بگویم شاید همین اتفاق سبب شده تا ما به مرور زمان با نمایشنامهنویسان و گروههایی مواجه شویم که از دل این تجربه اعتقاد پیدا کردند که میشود اتفاق دیگری را رقم زد.
کد خبر 6095470